تنبیه حمیدرضا

ساخت وبلاگ
گفتم که فراق را نبینم دیدم 

آمد بسرم از آنچه میترسیدم

نوحی به هزار سال یک طوفان دید

من نوح نیم و هزار طوفان دیدم

ممنون از همه عزیزانی که این مدت بهم کمک کردن 

علتی که این وبو برا خاطرش ساختم داره از پیشمون میره دیگه دلیلی به بودن اینجا هم نیس

 معصومه خانم خیلی ممنون خیلی کمکم کردی.

این پستو گذاشتم فقط برای تشکر از کسایی که کمک کردن و چند روز دیگه کلا وبو پاک میکنم

تنبیه حمیدرضا...
ما را در سایت تنبیه حمیدرضا دنبال می کنید

برچسب : میترسیدم, نویسنده : alireza333 بازدید : 2281 تاريخ : چهارشنبه 17 آبان 1396 ساعت: 4:37

روزی که این وبو زدم میخواستم راهی پیدا کنم که بیشتر به خواهرم کمک کنم دوستایی اومدن که دستشون درد نکنه و کمکم کردن .تو این بین یه سریا اومدن که مزخرف گفتن و نشنیده گرفتم یه سری اومدن حرف زدن و در و دلشونو گفتن منم گفتم اگه بتونم کمکی هم به اونا بکنم تنبیه حمیدرضا...ادامه مطلب
ما را در سایت تنبیه حمیدرضا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alireza333 بازدید : 1822 تاريخ : يکشنبه 7 آبان 1396 ساعت: 14:09

چند شب پیش مامان اینا اومدن خونمون برا شام و بعد از شام همسرشون گفتن که میخوان باهام حرف بزنن و رفتیم تو اتاق و صحبت کردیم.اینقدر که یا حرف نمیزنیم یا از بچه ها شکایت میکنه  نگران شدم رفتیم توواتاقو ایشون گفتن که قصد دارن از اینجا برن و شهر خودشون زن تنبیه حمیدرضا...ادامه مطلب
ما را در سایت تنبیه حمیدرضا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alireza333 بازدید : 1722 تاريخ : يکشنبه 7 آبان 1396 ساعت: 14:09

دیشب با مهرانه در مورد قضیه رفتن مامان صحبت کردم قرار بود باهم بریم بیرون ولی هرجور حساب کردم دیدم نمیتونم برم بیرون برا همین به حمیدرضا گفتم بچه هارو سرگرم کنه تا من با مهرانه حرف بزنم و کسیم مزاحمم نشه .قضیه رفتن مامانو تقریبا جوری که معصومه خانم گ تنبیه حمیدرضا...ادامه مطلب
ما را در سایت تنبیه حمیدرضا دنبال می کنید

برچسب : دوستانی, نویسنده : alireza333 بازدید : 1044 تاريخ : يکشنبه 7 آبان 1396 ساعت: 14:09

تنبیه حمیدرضا...
ما را در سایت تنبیه حمیدرضا دنبال می کنید

برچسب : تولدت,مبارک, نویسنده : alireza333 بازدید : 1256 تاريخ : دوشنبه 3 مهر 1396 ساعت: 17:26

تنبیه حمیدرضا...
ما را در سایت تنبیه حمیدرضا دنبال می کنید

برچسب : بگذرد, نویسنده : alireza333 بازدید : 1104 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 3:00

تو این مدت که از عمل دست محمدرضا گذشت اوضاع تقریبا  مثل قبل شده و محمدرضا هم به دستش عادت کرده و دوباره شیطنتاشو شروع کرده بعد از قضیه شمال بخاطر اوضاع و عمل  محمدرضا نشد با حمیدرضا حرف بزنم و اینقدر مشغول بودم که کلا فراموش کرده بودم تا چند شب پیش که تو اتاقم نشسته بودم و کلی زونکن رو میزم بود و مشغول کار بودم که سر و صدای بچه ها بلند شد چند سری داد زدم بس کنین تا بلند نشدم چند دیقه اروم بودن و ب تنبیه حمیدرضا...ادامه مطلب
ما را در سایت تنبیه حمیدرضا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alireza333 بازدید : 2538 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 2:59

تو حرم امام رضا هستم و یاد تک تکون کردم.ان شالله همه به حاجتهای دلشون برسن

+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و پنجم مرداد ۱۳۹۶ساعت 1:28 توسط علیرضا |
تنبیه حمیدرضا...
ما را در سایت تنبیه حمیدرضا دنبال می کنید

برچسب : امام, نویسنده : alireza333 بازدید : 970 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 2:59

امروز وقتی داشتم میومدم خونه دیدم یه سری پسر تو پارک خیابون بالایی نشستن و بلند بلند صحبت میکنن و میخندن من به حدی از خنده بلند تو خیابون بدم میاد که دائم به بچه هام حتی به محمدرضا گوشزد میکنم اینقدر جلب توجه میکردن که نمیشد نگاهشون نکرد مدل موهاشون و لباساشون طوری بود که ناخواگاه برمیگشتی به طرفشون تنبیه حمیدرضا...ادامه مطلب
ما را در سایت تنبیه حمیدرضا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alireza333 بازدید : 3083 تاريخ : سه شنبه 30 خرداد 1396 ساعت: 5:31

امشب مامان برا شام دعوتمون کرد هرچی سعی کردم بهونه بیارم که بچه ها درس دارن قبول نکردن که زنگ زدم خونه و به مهرانه گفتم شب زود میام حاضر باشین که بریم من دیگه بالا نمیام زنگ زدم بیاین پایین خواهرم با اینکه معلوم بود راضی نیس ولی گفت چشم ساعت 6 از شرکت برگشتمو درو زدم یه ده دیقه وایستادم دیدم خبری از تنبیه حمیدرضا...ادامه مطلب
ما را در سایت تنبیه حمیدرضا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alireza333 بازدید : 2049 تاريخ : سه شنبه 30 خرداد 1396 ساعت: 5:31